بهار

هنری - طنز- شعر و.........

بهار

هنری - طنز- شعر و.........

خونهو....

اقا دنبال خونه ای واسه خرید . بی خیال شو جون هر کی دوست داری. از من گفتن بعدا خدای نکرده سنکوب کردی تقصیر خودته . منکه گفتم....
برو بگرد یک اپارتمان پیدا کن واسه اجاره.. پول پیش زیاد میخواد .. چاره نیست باید پیدا کنی و بدی.. نداری؟ خوب ناراحت نشو.. اینم چاره داره.. چاره اش چیه؟؟؟؟؟؟؟
با معذرت در اینده چاره اش رو دانشمندان کشف خواهند کرد .. حالا تا اونموقع یه جوری سر کن خدا بزرگه...
مگه اجداد ماقبل تاریخمون خونه و اپارتمان داشتن.... یه خرده هم از نیاکان عزیزمون یاد ار....
و بعدش خدارو شکر کن که نمیخواستی این اپارتمانو بخری و تازه واسه اجاره میخواستی..
اصلانم ناراحت نشو فدای سر مبارکت.. خوب بعضیها دارند.. حالا شما چرا غصه میخورید. ضمن یاد اوری غیبت خلق الله رو نکنید معصیت بزرگیه. کار کرده اند و دارند .. بقولی دارندگی و برازندگی.. نمیخوادم هزارو یک دلیل بیاری که پول منو شمارو به جیب زده یا خدای نکرده زبونم لال  بیت المال. استغفرالله و نعوذ بالله . روز روشن به مردم تهمت نزنید. تازشم میتونستی شماهم پول  به جیب میزدی.

اقا خود اینکار هنر بزرگیه که از پس همه بر نمیاید.. بعلعععععععععععه حرفی دارید شما به در امد این جماعت انگشت شمار اعتراض دارید . خوب اعتراض کنید . متاسفانه اعتراضتون قابل قبول نیست........
تازه اگه من و شما پول داشتیم که تو جیب خودمون بود . یه نگاهی به جیبتون بیندازید می بینید که پولتون سر جاشه . پس پول خودشونه .. بعلللللللللللللله...
قیمت زمین سرسام اور داره میره بالا. به من و شما چه( با معذرت) اخه مگه من سر پیازم یاته پیاز..
اصلا میخوام اونقدر قیمت زمین بالا بره کهدست احدی الناسی غیر اون افراد معدود پول خور بهش نرسه . برو خدارو شکر کن که قیمت اکسیژن بالا نمیره و فروشی نیست و گرنه معلوم نبود سر مون چه می امد؟؟؟؟؟؟
خونه رو میشه نخرید و زمین و اپارتمان هم زیاد حیاتی نیستند. البته این از افعال معکوس ریشه می گیرد..(دور از چشم فرهنگستان با این الفاظم)ولی فک کنید اگه قیمت هوا هم همینجوری میرفت بالا و مجبور بودی بخری چه بلایی سرت میومد.
راستی تا حالا فک کردید چه طور شده این اجداد ما این زمینهای خدارو چه طوری بدست اورده اند که از پدران به پسران به ارث رسیده؟ منکه  مخ بیچاره  ام هیچی حالیش نمیشهو تعطیللللللللللللللللل.....
کاش ننه جون کسی میدونست و به این مخ اکبندم میگفت.. اما افسوس و صد حیف که جواب نداره.. ومثل تخم مرغ و مرغ رو بیادم میاره...( حالا بیربطم شد ببخشید)

نظرات 2 + ارسال نظر
someone چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 07:50 ب.ظ http://yaveh-gooyan.blogsky.com

سلام.
شاید من نمی فهمم چقدر درد سختی هست بی خونه بودن .
اما از خدا می خوام هیچ کس را بی سرپناه نگذاره ....
موفق باشی
پیش ما هم بیا

فرزاد جمعه 24 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 01:00 ق.ظ http://petti.blogsky.com

منم منم به خدا ان ستاره ی خاموش
برای بودن با تو باز میکنم اغوش
من ان ستاره ی صبحم که دیدگان تو را
به خواب تا نسپارم نمی شوم خاموش
منتظرم زود بیا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد