هوا خیلی سرده رنگم پریده
یکی رو این اتول خط کشیده
بی انصافی کرده ضبطمو برده
اما کسی انگار اونو ندیده
زنگ میزنم پلیس بیاد ببینه
علمی ندارم توی این زمینه
بعد دوسه ساعتی مامور میاد
تا میرسه میگه مشکل همینه
بارون میاد زمین خیلی خیسه
سمانه زخنده میره ریسه
سمانه جون دزدی خنده داره
میخندم به اینکه میشی سر کیسه
رسیدیم سر چهرراه ایستادیم
شیشه کثیف شد ولی ما پول دادیم
دختره ماشین دیگه ای رو دید
پولش زیادی بود ولی دلشادیم
سمانه صداش کرد باهاش کار داره
یکی داره سر به سرش میزاره
منکه دیگه هیچ طاقتی ندارم
سمانه رفت دختره رو بیاره
من میپرسم چقدر در امد داری؟
سر به سر کسی نذار ..بیکاری؟
اشک چشاش میریزه مثل ابرا
میگه خوشی ز درد خبر نداری..
دختره بیچاره سواد نداره
یه بابای پیر و علیلی داره
مادرش عمریه خفته زیر خاک
ز حال دخترش خبر نداره
سر خیابون بعدی نگه دار
بابام نشسته اونجا پشت دیوار
ما که خونه و جای خواب نداریم
سرفه میکنه .. به امید دیدار
اشک نشست رو چشمای دوتامون
سمانه میره اون سمت خیابون
میخوام برم دنبال دختر خانوم
بغضی نشسته توی این صدامون
پسرکی خیره میشه به چشمام
میگه خانوم اخریش شد تمام
تروخدا یه بسته ادامس بخر
والا امشب نداریم نون و شام
یه دختری داره میاد با باباش
رو هواست و نمیبینه زیر پاش
سگش کنار پسر بچه رسید
صدای کشیده به گوش رسیده
اینجا قشنگه و آروم و شاید بتونه توی تصمیمم کمکم کنه
تا ته وب رو خواهم خواند
سلام
وبلاگ زیبایی دارید!تعارف نمی کنم جدی میگم
واقعا باید به شما یه ایول و بگیم خدا قوت!؟
با تشکر از شما دوست عزیز
مدیریت وبلاگ کامپیوتر
مستر کارت رایگان را با ما تجربه کنید؟!
(شعر بسیار زیبایی بود)
سلام
شعر زیبایی بود...
می دونی بعضی چیزها هر اندازه زشت وجود دارن و باید باورشون کرد..شاید عبرت گرفت.
سلام
ممنون که نظردادی ٬شایدباید این وبلاگ تاالان فیلتر می شد!!! حالا که نشده شکر خدا مااین مشگل را تحمل می کنیم ودوستان هم باید تحمل کنند
همیشه سری به ما بزن
ممنون میشم اگر عیب وایرادها را تذکر بدهید.
به امید آشنای بیشتر
خداحافظ تا بعد