بهار یعنی اوج جنون دیوانگی همچو مجنون ماتم ابرا روببین اشک و چشم و کاسه ی خون بهار یعنی پروانه ها اشتی مار و پونه ها اواز عاشق رو ببین میخونه چون دیوونه ها بهار یعنی روز ازل دستای تو پر غزل زهرای تنها رو ببین روایتش گشته مثل بهار یعنیزمین نفس پرواز داخل قفس بالهای خونینو ببین بسه دیگه اینقد هوس بهار یعنی رنگ به رنگ کمی با بدیات بجنگ خونه ی قلبت رو ببین درو دیوارش همه سنگ بهار یعنی بسه دروغ نمیخوام باشم زیر یوغ رحمت خدارو ببین چرا گفتارت کشک و دوغ بهار یعنی من صداقت نمیکنم هیچ خیانت دورو برتو خوب ببین خیلی شلوغه فدایت بهار یعنیمن بی خیال دلار برابر با ریال عزت نفسم رو ببین نیست دنبال مال و منال بهار یعنی مهر سکوت شیرینتر از تمشک و توت اونهمه گلهاروببین نمیارزند به تار موت بهار یعنی صبر تمام تو استادی و من یه خام شلوغیه دلت رو ببین اینم واسه بعد خوب شعرام کشککی ولی دوست عزیز همه از مخ اکبندم استفاده میکنم نمیدونم چرا سلامو اشتباه مینویسید باهم دشمنی که نداریم....کوربیس..)اصلا اینقد خوشم اومده ازین بهار که میخوام همه ی وبلاگام بنویسم.. خوب از بی حوصلگی وواینم تفریحه منه . چکار کنم............
سلام ...خسته نباشین
خوشحالم که الین نظر و براتون میذارم ......
خوشحال میشک به منم سر بزنین
سلام پرستو
بازم من ...............
خوبی؟
کم پیدا
خوشحالم که اولین نظرو برات میدم البته شاید
به منم سر بزن
خوشحالم میکنی