بوی بهار

سلام به تو که نور اسمونی
زیباتر از هرچه رنگین کمونی
سفر کردی ز اسمون دلم
دوریه تو بزرگترین مشکلم
اسمون چشمام چقد ر خالیه
جای پاهات تو قلب من باقیه
گفته بودی دوروزه بر می گردی
روزا سال شد بگم خیلی نـامردی
منو ببخش بی احترامی کردم
دیوونتم . پر از غصه و دردم
یه وقت نشی ز دست من ناراحت
اخه بهت بد جوری کردم عادت
واسه همین دیگه طاقت ندارم
همه چی رو زودی به لب میارم
دیشب گفتم به خدای مهربوون
خداجـــونم اونو زودتر برسوون
میترسم بدزده یکی قلبشو
پسش نده بهم بگه خفه شو
اونوقت دیگه میمیره این دل من
گل حسرت میرویه ز گل من
خیلی وقته منتظرم بیایی
من میمیرم بگو اخر کجایی؟
اخه نگات واسم امید میاره
دستای تو بوی بهارو داره
..........................