یادت

من یادت را در دریا شستم
دریا خروشید
امواج از پی هم لغزیدند
و غرش کنان بدنبال من
به ساحل شتابان امدند
افسوس صخره ها بی رحمانه
پیکر موجها را شکستند
و یادتزیر صخره ها مدفون شد

و شب پریان امدند برای دیدن    یادتو
به صخره ها نزدیک شدند
اواز حزین سر دادند
و اهشان نسیمی گشت
که در تیرگی شب یادت را با خود برد
همه جا ....
من دوباره یادت را می بویم
گریزی نیست......