الا ای امریکا افت جانها
تو همدستی با ارباب و خانها
گروون کردی تو اجناس مارا
زمین و مسکن و لباس ما را
دیروز عمه جونم از پله افتاد
گمونم دل تو خیلی شد ه شاد
بیچاره عمه ام پایش شکسته
رفته دکتر و یه پاشو بسته
اقای جورج بوش دیوانه ای تو
با خوی انسانی بیگانه ای تو
گاه تهدید میکنی گه میخندی
ره هر گفتگو را تو می بندی
جهان تاز ه ای را طرح کردی
با خاور میانه انگاری قهر کردی
زن عموم دیروز سردرد داشتش
میگفت مسببش تویی راستش
عموم اگه دستش بهت برسه
فک کردی مثل تو خیلی بی کسه
مثل اب خوردن شماروقورت میده
طوری که بعمرت یادت نمیره
والله ما سیاسی نیستیم اینم واسه خنده بود
همش تقصیره عمومه هر چه میشه ربط میده به امریکا
من بی تقصیرمممممم
روز تولد امام عصرو به همه ی عاشقانش تبریک میگویم
------------------------------------------------------------
رمانتیک(نئو کلاسیک)
در اواسط قرن هیجدهم ۱۷۵۰?به ظهوررسید تا سال ۱۸۵۰ ادامه داشت
دوره ی رمانتیک دوره ی طبقه بورژوازی شمرده میشود.. از حوادث این دوران می توان به انقلاب امریکا و فرانسه (تاجگذاری ناپلئون) اشاره کرد. از مشاهیر این دوران اعم از ادبیات و فلسفه می توان به کانت
.دیدرو.روسو.هگل. شاتوبریان. شلی . در معماری مجلس انگلستان از اثار بارز این دوره است
اما هنرمندانی چون: گویا .ژریکو. فردریش .ترنر .دلاکروا . کنستابل و..
بتهوون .هایدن .شوبرت... واگنر... چایکفسکی شوپنو.... افراد برجسته این دوره را میتوان نام برد
در فرانسه بعد از انگلستان و المان به ظهور رسید و علت ان ارزش گذاری ناپلئون به ایده الهای قدیم بود
دلیل اصلی ظهور این دوره ازبین رفتن فئودالها و پا گرفتن قدرت طبقه ی متوسط یا بورژوازی بود
اصل ازادی و درون گرایی .تضاد با اشرافیت .توجه به طبقات ضعیف و سعی در گرفتن حقوق از دست رفته ی انان از ارزشهای این دوره است
در زبان فرانسه رمان یعنی توصیف رمانس که به نظم سروده شده باشد یا نامیدن داستان عامیانه اعم از قصه های عشقی وماجراجویی و هوسهای خیالی.
اولین بار هم در انگلستان از کلمه ی رمانتیک استفاده کردند
در واقع صفت رمانتیک بکار در عبارتهایی مانند قصه های پر هیجان تا حالتهای دروغ بودن و غیر واقعی بودن و تخیلی بودن را نشان دهد
از سال ۱۷۱۱ رمانتیک در کنار واژه ی عالی بکار رفت
نقاشانی مانند ژاک لویی داوید: سوگند هوراتس ها و مرگ مارا
بنجامین وست: مرگ ژنرال ولف
جان سسینگلتن: واتسن و کوسه ماهی
دراصطلاح رمانس=زبانهای جدید بومی=ترجمه ی کتابها به زبان بومی
اثر این هنرمندان بعدا..
پرنده از زمان عبور کرد
در کوچه باغهای احساس قدم میزد
او تا اوج خورشید میرفت و ووو
ارام می رفت و اهسته تا
مبادا خواب پروانه را به غفلت بر هم زند
از کنار گل یاس گذشت
به نرمیتا احساس مرگ نچیند
از باد عبور کرد
و لحظه های پیشرفتگیش را قطع نکرد
روح ابی را اشفته نساخت
او خود را فدا کرد
تا مبادا ارامشی را بر هم زند
ان چنان مواظب بود که اتش گرفتن بالهایش را ندید
او سوختن را حس نکرد
تنها هنگامی که قلبش سوخت
دردی در سینه اش حس کرد
برای اخرین بار خم شد و
دوباره با حسرت گل یاس را تماشا کرد
قطره ای شبنم بر گلبرگ یاس نشست
یاس شبنم را نوشید
چیزی در قلبش جوانه زد
مثل حس پرواز......