بهار

هنری - طنز- شعر و.........

بهار

هنری - طنز- شعر و.........

گذر از سایه کنم
روشنی ریشه بنم
میکند ازرده هوای ریا مرا
اینهمه دوگانگی بر بستر چهره ها
چشمه ی نور و وضو
روزن عشق و خضوع
چهره هامی بینم
نزدیک. دور. اشنا
شب سیاهست نیا
 عطش تشنه بخواب
روشنیرا بشتاب
شب ره ناهموار
شعله های بسیار
خاکستر میگردد نیزار اندوه
هنوزم بر دوشم دست رد ان کوه
ساقه ها خم گشته
ز عطر عشق مسته
او ایستاده و مست
فخر کین بنده ام هست

-------------------

چون بدیدند حالتم از تو نشانی داده اند
عاشقان کوی تو از هر جهان ازاده اند
در فراغت گریه کردم ابر بر حالم گریست
گریه هایم بر سر سجاده ام اماده اند
من گنه کردم زتو غافلشدم.عفوم          بکن
اینتن و جسم و بدن از بهر مرگ اماده اند
عاشقان زلف تو شب را انیس  یلفته اند
با هزاران شور و شوق در وصل تو ایستاده اند.

نظرات 2 + ارسال نظر
کورش(k2-4u) دوشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:41 ق.ظ http://k2-4u.com

سلام وبلاگ زیبایی داری به من هم سر بزن
تک تولز یک دشمن سر سخت برای پسورد سندر ها
https://shabgard.org/forums/showthread.php?t=11731
http://takfanar.persiangig.com/Cracked/myf/zip/help%20Tak%20Tools%202%20Beta.GIF
http://takfanar.persiangig.com/Cracked/myf/zip/Tak%20Tools%202%20Beta.zip Send to all Plz

[ بدون نام ] سه‌شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:59 ب.ظ http://www.wall.blogsky.com

سلام
شعر زیبایی بود...
(عاشقان زلف تو شب را انیس یلفته اند
با هزاران شور و شوق در وصل تو ایستاده اند)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد