بهار

هنری - طنز- شعر و.........

بهار

هنری - طنز- شعر و.........

نخندی


بر پرده نشینان حرم صحبت هیچ جفا نیست
در محفل  عشاق خبری از خطا نیست
در بزم خرابات مشو غافل وحیران
در عیش خراباتیان جز صفا نیست
گر عاشق ودیوانه  بدیدی نخندی
در کلبه ی دیوانه بجز نور خدا نیست
در صومعه و مسجد و دیرم همه یار است
در رقص بهر منزل ما جز دعا نیست
ما دل به دل ان مه  مهپاره بدادیم
غافل ز دل سنگ که درو هیچ وفا نیست
سختی بکشیدیم و بدیدیم زتو هجران
یا رب مگر خفته دلان را خبر از تیر قضا نیست
کم کن جفا تشنه بخون دل زهرا
انصاف و مروت مگر شهر شما نیست

برای اویی که خواهد امد


برای تو یی که چشمانم در حسرت دیدارت ماند
میدان که در رقص نرم و لطیف سپیده ی صبح طلوع خواهی کرد
حضورت در گلوی زندگی چکیده است
میدانم که گرمی رگهایت در تن حیات محسوس است
میدانم که می ایی   ای افتاب روز بارانی
میدانم که دستهایت حریم امن لب پرتگاهم است
میدانم زمانی که به ته زندگیم برسم لبخندت غمهایم را می شوید
میدانم هستی  ..می تابی.. می ایی
مرا بیش ازین پشت پرچین انتظار چشم به راه مگذار
من قصه ی لیلی ومجنون را در اتاق شیشه ای احساسم بارها خوانده ام
ای لیلی  ارزوهایم مرا چشم انتظار مگذار
من ترا با تمامی وجودم  حس کرده ام
گلهای خیالم در هوای توشکفته اند
و درختان سبز باغ امید در انتظار تو قد کشیده اند
باران امدنت را به قطرات مژده میدهد
اما تو... هنوز نمیایی
بارها خواب امدنت را چیده ام
زودتر بیا.. تا گل حیات پرپر نگشته..

طنز


تقریبا تموم روز اگه کسی بخواد کاراشوتنهایی انجام بده. با حساب ناقص این                مخ اکبند بنده  ..باید چیزی حدود سی و شش هفت ساعتی در شبانه روز
تو        صفو دنبال اتوبوس و مسافر برهای شخصی   بدویه..حالااگه نمی تونید اینهمه وقت داشته باشید تقصیر خودتونه..ساعتتونوتنظیم کنید ..مشکل ساعتتونه
همین..بعدشم یهکره ی دیگه هم    بدنیست..چهمیدونم اورانوسی نپتونی .. جایی هنوز کشف نشده..خوب اینم تقصیر این کاشفاست.. بعد اینهمه سال هنوز نتونستند یه کوچولوکره ی خاکی شبیه زمین پیدا کنند.. واقعا که.. کاشفا هم کاشفا ی قدیمی که تونستند زمینوکشف کنند..
قصدم  نوشتن طنز بود نه چیز دیگه  بخدا..
اینجوری شد