بهار

هنری - طنز- شعر و.........

بهار

هنری - طنز- شعر و.........

باد اورده

سلام بر باد خوش ذوق و سلیقه
به تو ثروت میده تو چند دقیقه
تعجب مکن و ذوق هم ترا بس
به من و تو نه بر اونکه رفیقه

چوخواهی که شوی بیزحمت پولدار
بشینی بخوری بگردی بیکار
باید که همدم و همراز باد شی
بعدش بدست میاری پول بسیار

نمیدونم که قدرتش چه حده 
نمیفهمه که کوه چیه یا سده
به انی همه رو در هم   بپیچد
زهر بسته دری با فوتی رده

نه اقا جون نزن صابون به دلت
نمیشه با خیال حل مشکلت
این باد با هر کسی نیستش سازگار
یه وقت از بلندی نده اون هلت

اولش هر اسمی که رام اون نیست
همه چیزکه خوبه تو مشکلت چیست
اینهمه ارزونی به عمرت دیدی
نمره ی ارزونی شاید بشه بیست

کمرت خم شده ورزشه والله
تو پیروزی اخر بگو ماشاالله
ببین غول گروونی عاجز گشته
بکن استراحت حالا د یاالله

پول باد اورده رو بی خیال شو
تواهسته بیا و اهسته رو
چکار داری که باد به کی پول داده
عصبانی نشو بشمر یک و دو

ز بعضیها باید عبرت بگیری
اختلاس میکنی باید بمیری
اگه باد پولی داده بود به شهرام
حالا بپرس ازش کجا اسیری؟

یه چیزی

ای انکه ترا سایه سروت دگری برد
جز داغ غم تودل ما هیچ دگرحورد؟
ای انکه مرا یاد تو هرلحظه نوازش
کاش سنگ شود بر دگری دیده ی نازش
ای انکه مرا شعله ی عشق تو بسوزد
ان دیده ی تو بر دگری دیده بدوزد؟
ای انکه ترا خنده ی دیگر بنمود مست
ای کعبه ی دل نمیشود از تو کشم دست
ای انکه دلت با دگری محرم راز است
راه من و توو دگری خیلی دراز است
گرراه به دشواری و سختی شود اغاز
ز سختی  و صیاد نترسد عاشق باز
من مرد رهم هیچ نترسم ز خطر ها
گر صد هزارن عشق بینم در گذر ها
ای انکه مرا گر بکنیم تو فراموش
این اول راهست ودلم هست چو خاموش

پل

سلام شهادت بزگ بانویعصمت و طهارت زهرای اطهرو تسلیتمیگویم
خداوند همه رااز رهروان       حضرتش قرار دهد


-راستی بگم ز پلهای پیاده
درد دل من و شما زیاده
براستی که عجب پلایی داریم
واسه گذر همیشه وقت نداریم
اتوبان و بزرگراه و خیابون
فرقی نداره شهر باشه بیابون
یکی میگه پاهام توان نداره
اون یکیم از پله ها بیزاره
وامی ایستیم  وقتی ماشین کم میشه
سرعتمون زیاده کم نمیشه
حالا چکار کنیم با این نرده ها
کاری ندار ه میریم ازش بالا
میپریم اون ور نرده با سرعت
دوباره رد میشیم این بار با دقت
گاهی صدای ترمز و راننده
غافلگیر میشیم... اما داره خنده
بعضی روزا که ماشینا زیاده
تصادف میشه ..جنازه افتاده
اگه همه پله ها بودند برقی
فرق نمیکرد  شمالجنوب و غربی
یا اگه گاهی کل کل نمیکردیم
نمیخواستیم بگیم که  خیلی مردیم
فک میکنم تصادف میشد کمتر
زندگیمون میشد سالم و بهتر