بهار

هنری - طنز- شعر و.........

بهار

هنری - طنز- شعر و.........

قیمت

میگم ماشا الله روز بروز قیمت ها میره بالا...
دیروز با مامانم رفتیم میوه بخریم.. اونم من ...رانندگی...
حالا دل اوناییکه رانندگی بلد نیستند بسوزه.. برن یاد بگیرن
تازشم ماشین بخرن..چه میگفتم.. بعله داشتم عرض میکردم
حضور انورتون
اقا میوه هرچه بخوای قیمت ناقابل.. مثلا اگه میخواهید خیلی با کلاس باشید
بی خیال میوه و شیرینی.. من توصیه میکنم گوجه بخرید(خوب میدونم کسی به
توصیه ی من عمل نمیکنه.. )اقا پذیرایی با گوجه از مهموناتونو فراموش نکنید.. اناناسو
انبه و.........و...........و بقیه رو فراموش..........


شوق

مرا خواندی
ازخود گذشتم
برای دیدنت اماده گشتم
توشه ی ره برداشتم
اندک بود... برای دیدارت کافی نبود...
انتقدر در شوق رسیدن بودم
انتقدر تشنه ی وصالت بودم
یادم رفت از کدام را ه باید می امدم...د
و دوباره مرا خواندی.. صدایت  مشعل راهم شد..
دستانم خالی و ره توشه ی اندک
اما دلم لبریز از عشق تو..
و نهال ارزویم قد میکشید برای دیدارت..
گذشتن از ره پر خطر  با دستان خالی نا ممکن مینمود
ایستادم.. تردید کردم.. نا امید میشدم...
دوباره مرا خواندی..
اشتیاق در صدایت موج میزد..
تصور دیدنت.. دیدن لبخندت.. انتظار رسیدن به تو...وشعله های سرکش عشق..
راه را برایم هموار میکرد..
من راه را شتابان میپیمایم
هنوز مسافرم..مسافر کوی تو...
مرا هر لحظه بخوان
صدایت ارامش وجودم است
و شعله های قلبم در اشتیاق تو...
برای دیدنت لحظه هارا میشمارم
معـــــــــــــــــــــــبود من

مولی

باز دل در سینه افغان میکند
یاد تو دل را پریشان میکند
عشق تو جاری در جان و تنم
بوی تو دارد همه پیراهنم
نام تو درمان درد عالم است
مهر تودر جسم و جان عالم است
یا علی کعبه به مهرت در گشود
نام تو  بود انزمان نامی نبود
گل ادم را به عشق تو سرشتند یا علی
نام تو با خون نوشتند یا علی
زندگی با عشق تو کامل شود
این دلم بر مهر تو مایل شود
چون به معراج شد مشرف ان نبی
صوت حق بشنیده با صوت علی
بود دست تو نزد مصطفی
ان زمان که امدش دست خدا
ان نگینو.انگشترش زیبنده بود
جز پیمبر کی به معراج رفته بود؟